رفت ادهم در یکی دیر کهن از حسینی کنز الرموز 20

رفت ادهم در یکی دیر کهن

1 رفت ادهم در یکی دیر کهن راهبی دید آشنای این سخن

2 امتحان کردش که ای سرگشته مرد پایبند این چنین جایت که کرد

3 گر در این دیر کهن منزل کنی پوشش و خورازکجا حاصل کنی

4 راهبش گفت این سخن از من خطاست از خداپرس اینکه روزی ده خداست

5 بندگان سر بر خط فرمان نهند پوشش و خورشان خداوندان دهند

6 این گره بگشا اگر پیوند تست زانکه پنداری توکل بند تست

7 رهروی بر هر گلی صد خارکش امتحان کردن خدا را نیست خوش

8 بنده باش و هرچه آید رد مکن جز رضا دادن طریق خود مکن

عکس نوشته
کامنت
comment