1 گل حدیقه دل خواجگی که بود قدش نهال تازه رس بی مثال گلشن جان
2 ز پا فتاد و خرد گفت بهر تاریخش هزار حیف ازان نونهال گلشن جان
1 ای نگهت تیغ تیز غمزهٔ غماز را پشت به چشم تو گرم قافلهٔ ناز را
2 روز جزا تا رود شور قیامت به عرش رخصت یک عشوه ده چشم فسون ساز را
1 گوی میدان محبت سر اهل نظر است گرد این عرصه مگردید که سر در خطر است
2 سینهٔ تنگ پر از آه و تنگ پردهٔ راز چون کنم آه که یک پرده و صد پرده در است
1 یارب امشب از علامتها چه میبیند به خواب آن که فردا خواهمش کردن علامت در جهان
2 با کدامین قسمت رسوائی شود یارب قرین آن که از طبع جهان آشوب من دارد قزان
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به