نام آن جناب شیخ نورالدین حمزه. پدرش عبدالملک بیهقی الطوسی است. مدتی با سربداران اسفراین در نظم مملکت کوشید و اما چشم از زخارف دنیوی پوشید. جناب شیخ، عارفی است کامل و شیخی است واصل، فاضلی است مجرد و کاملی است موحد. ارادت به شیخ محیی الدین طوسی داده. قدم در وادی سلوک نهاده. فیض صحبت شاه نعمت اللّه کرمانی را دریافت و خرقه از دست او پوشید و در بین سیاحت به صحبت بسیاری از اکابر رسید. دو نوبت به مکه مشرف گردید. شداید سفر بر نفس خود گماشت و به جانب هند لوای سفر افراشت. سلطان احمد گلبرگه یک لک روپیه که صد هزار درهم باشد به او داد که سلطان را تعظیم کند، قبول ننمود. به ایران مراجعت فرمود. مدت سی سال در، بر رخِ بیگانگان بست و بر سجادهٔ طاعت نشست. هشتاد و دو سال عمر کرد. تصانیف دارد رسالهٔ جواهر الاسرار و سعی الصفا و طغرای همایون و عجایب الغرایب از آن جناب است. مزار وی در اسفراین واقع است. غرض، از اشعار آن جناب این ابیات نوشته شد. مِنْقصایده: ,
2
چنانکه هست فلک را دوازده تمثال
که آفتاب بر آن دور میکند مه و سال
دیدگاهها **