-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صرف خیال دوست شد منصب و جاه و مال من کرد کمال من فلک از چه سبب وبال من
2 غنج دلال و عشوه ات ناز تو و کرشمه ات گشت نصیب این و آن وای من و خیال من
3 آه که کرد مدعی وه که نکردم دلبرم شرم زآب دیده دیده و رحم بر انفعال من
4 گر تو بمحمل اندری من دومت چو سگ زپی قافله جمله غافلند از من و اتصال من
5 خون جگر بخورد او دادم و پروریدمش چید رقیب عاقبت میوه زنونهال من
6 خیزم و افتمت زپی ایمه کاروان من گر نگری به باز پس گریه کنی بحال من
7 یا که به پیچ مرحله یا برسان بقافله چون شود از خدای را رد نکنی سئوال من
8 آشفته من کبوترم بر درو بام حیدرم وه که زسنگ حادثه چرخ شکسته بال من
9 طوف کنم به بتکده درد کشم بمیکده خضر بگو که جرعه ای نوش کن از زلال من