- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین مالد ز تشنگی بط می سینه بر زمین
2 پاشید گل زشرم صفای تو در چمن از برگ برگ خویش زد آیینه بر زمین
3 عشق از نخست داده مرا صاف بیخودی افتاده ام ز مستی دیرینه بر زمین
4 رطل هواگران زنم فیض گشته است امروز ابر چون نکشد سینه بر زمین
5 جویا به جرم صافدلی، چرخ فتنه جو هر شام مهر را زند از کینه بر زمین