بی جان بود قدح شب آدینه از جویای تبریزی غزل 924

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین

1 بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین مالد ز تشنگی بط می سینه بر زمین

2 پاشید گل زشرم صفای تو در چمن از برگ برگ خویش زد آیینه بر زمین

3 عشق از نخست داده مرا صاف بیخودی افتاده ام ز مستی دیرینه بر زمین

4 رطل هواگران زنم فیض گشته است امروز ابر چون نکشد سینه بر زمین

5 جویا به جرم صافدلی، چرخ فتنه جو هر شام مهر را زند از کینه بر زمین

عکس نوشته
کامنت
comment