1 از سستی عناصر انسان دلش تپید فکر حکیم پیکر محکمتر آفرید
2 افکند در فرنگ صد آشوب تازهای دیوانهای به کارگه شیشهگر رسید
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 بود انسان در جهان انسان پرست ناکس و نابود مند و زیر دست
2 سطوت کسری و قیصر رهزنش بند ها در دست و پا و گردنش
1 شبی زار نالید ابر بهار که این زندگی گریهٔ پیهم است
2 درخشید برق سبک سیر و گفت خطا کرده ئی خندهٔ یکدم است
1 نه من بر مرکب ختلی سوارم نه از وابستگان شهریارم
2 مرا ای همنشین دولت همین بس چوکاوم سینه را لعلی بر آرم
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **