بدرویشی دلی گر بود و جانی از قاسم انوار غزل 650

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

بدرویشی دلی گر بود و جانی

1 بدرویشی دلی گر بود و جانی مسجل شد بملک دلستانی

2 مرا در کوی جانان خانه ای هست مبارک مسکنی، خوش خان و مانی!

3 چه سود از جلوه های حسن شاهد؟ چو نبود در میان عین عیانی

4 اگر روی دلت با روی یارست مبارک ساعتی، فرخ زمانی

5 بتنها قطع این ره نیست ممکن مگر در صحبت روشن روانی

6 نشان پرسیدی از محبوب جانها چه گویم من نشان بی نشانی؟

7 وصال دوست میخواهی، فنا شو ازین خوشتر نباشد امتحانی

8 چنان مستست جان، کز فرط مستی ز جانان درد میخواهد روانی

9 حریفان غافلند از وقت و کس نیست بگوش غافلان گوید اذانی

10 مرا ساقی پیاپی جام دارد شدم از دست، ساقی الامانی

11 که باشد قاسمی بر خاک کویت؟ فقیری، ناتوانی، کس مدانی

عکس نوشته
کامنت
comment