1 هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب هم رغبت از آن شراب چون آتش ناب
2 ای دل تو عنان ز شاهدان نیز بتاب کاریست ورای شاهد و شعر و شراب
1 رنگ عاشق چو زعفران باشد هرکه عاشق بود چنان باشد
2 روی فارغدلان به رنگ بود رنگ غافل چو ارغوان باشد
1 حسن را از وفا چه آزارست که همه ساله با جفا یارست
2 خود وفا را وجود نیست پدید وین که در عادتست گفتارست
1 حسنت اندر جهان نمیگنجد نامت اندر دهان نمیگنجد
2 راز عشقت نهان نخواهد ماند زانکه در عقل و جان نمیگنجد