- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جلوه ئی میخواست مانند کلیم ناصبور تا ضمیر مستنیر او گشود اسرار نور
2 از فراز آسمان تا چشم آدم یک نفس زود پروازی که پروازش نیاید در شعور
3 خلوت او در زغال تیره فام اندر مغاک جلوتش سوزد درختی را چو خس بالای طور
4 بی تغیر در طلسم چون و چند و بیش و کم برتر از پست و بلند و دیر و زود و نزد و دور
5 در نهادش تار و شید و سوز و ساز و مرگ و زیست اهرمن از سوز او و ساز او جبریل و حور
6 من چه گویم از مقام آن حکیم نکته سنج کرده زردشتی ز نسل موسی و هارون ظهور