از من گرفت گیتی یارم از ملک‌الشعرا بهار قصیده 13

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

از من گرفت گیتی یارم را

1 از من گرفت گیتی یارم را وز چنگ من ربود نگارم را

2 وبرانه ساخت یکسره کاخم را آشفته کرد یکسره کارم را

3 ز اشک روان و خاک به سرکردن در پیش دیده کند مزارم را

4 یک سو سرشک و یک سو داغ دل پر باغ لاله ساخت کنارم را

5 گر باغ لاله داد به من پس چون از من گرفت لاله عذارم را

6 در خاک کرد عشق و شبابم را بر باد داد صبر و قرارم را

7 چون حرف مفت و صحبت بی‌برهان بر ترهات داد مدارم را

8 بر گور مرده ریخت شرابم را در کام سگ فکند شکارم را

9 جام میم فکند ز کف و آنگاه اندر سرم شکست خمارم را

10 بس زار ناله کردم و پاسخ داد با زهرخند، نالهٔ زارم را

11 گفتم بهار عشق دمید، اما گیتی خزان نمود بهارم را

12 گیتی گنه نکرد و گنه دل کرد کاین گونه کرد سنگین بارم را

13 باری بر آن سرم که از این سینه بیرون کنم دل بزه کارم را

عکس نوشته
کامنت
comment