1 مرا فرمود پیر نکته دانی هر امروز تو از فردا پیام است
2 دل از خوبان بی پروا نگهدار حریمش جز به او دادن حرام است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ز پیش من جهان رنگ و بو رفت زمین و آسمان و چار سو رفت
2 تو رفتی ای دل از هنگامهٔ او و یا از خلوت آباد تو او رفت
1 زمانه باز برافروخت آتش نمرود که آشکار شود جوهر مسلمانی
2 بیا که پرده ز داغ جگر بر اندازیم که آفتاب جهانگیر شد ز عریانی
1 جهد کن در بیخودی خود را بیاب زود تر والله اعلم بالصواب
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به