- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به من فرمود پیر راه بینی مسیح آسا دمی خلوت گزینی
2 که از جهل چهل سالت رهاند اگر با دل نشینی اربعینی
3 نباشد ای پسر صاحبدلان را به جز دل در دل شبها قرینی
4 شبان وادی دل صد هزارش ید بیضا بود در آستینی
5 سلیمان حشمتان ملک عرفان کجا باشند محتاج نگینی
6 بنازم ملک درویشی که آنجا بود قارون گدای خوشهچینی
7 مگو این کافر است و آن مسلمان که در وحدت نباشد کفر و دینی
8 عجب نبود اگر با دشمن و دوست نباشد عاشقان را مهر و کینی
9 خدا را سر حکمت را مگویید مگر با چون فلاطون خم نشینی
10 نروید لاله از هر کوهساری نخیزد سبزه از هر سرزمینی
11 برو وحدت اگر ز اهل نیازی بکش پیوسته ناز نازنینی