-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به سروی ماند آن بالای او راست بگو تا از کدامین چشمه برخاست
2 چرا چون جان عزیزش من ندارم چو او را جای دایم در دل ماست
3 فدای او بباید گشت ما را از آن رو کاو عزیزی پای برجاست
4 به هر بادی چو بید از جا نجنبید بگفتم صورتی چون قامتش راست
5 سر از ما می کشد از سرفرازی بگو تا خود چرا بیگانه از ماست
6 به حسن قامت آن سرو روانم بیامد وز قد آن بستان بیاراست
7 مرا بی وصلش از عالم چه حاصل جهانبینم به روی دوست بیناست