ترا دیده هر بار دیدی چه از کمال خجندی غزل 1000

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

ترا دیده هر بار دیدی چه بودی

1 ترا دیده هر بار دیدی چه بودی که هر بار دولت مرا رخ نمودی

2 چه بودی گر آن لب نمک میفشاندی وز آن سوز ریش دل ما فزودی

3 نسیم توأم گفت عود ارنه خام است چرا خویشتن را چنین مپستودی

4 چه رمزست گفتن عدم آن دهانرا که چون او ندیدیم عدیم الوجودی

5 شب از دور مه را دو تا گشته دیدم مگر خواست کردن برویت سجودی

6 رقیب سگت بانگ بر من نمیزد اگر تو شبهای من میشنودی

7 کمال از تو جز آه دل بر نیامد چه خواهد برآمد زخس غیر دودی

عکس نوشته
کامنت
comment