دیده تا بر هم زدم سامان از حزین لاهیجی غزل 233

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

دیده تا بر هم زدم سامان باغ از دست رفت

1 دیده تا بر هم زدم سامان باغ از دست رفت ذوق مستی داشتم چون گل، ایاغ از دست رفت

2 پای در دامان کشیدم شد گریبانگیر، عشق رفتم از دنبال دل، کنج فراغ از دست رفت

3 رنگ مطلب ریختن خاکسترم بر باد داد بویی از گلزار می جستم، دماغ از دست رفت

4 تا سرآمد کوچه راه عمر، پا ازکار ماند بس که سودم کف به هم ز افسوس، داغ از دست رفت

5 عزم کویش داشتم، دانش به حیرانی کشید کوچه راهی طی نکردیم و سراغ از دست رفت

6 زیر گردون بود ازمی بزم ما روشن حزین در شبستانی به این ظلمت، چراغ از دست رفت

عکس نوشته
کامنت
comment