- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیده تا بر هم زدم سامان باغ از دست رفت ذوق مستی داشتم چون گل، ایاغ از دست رفت
2 پای در دامان کشیدم شد گریبانگیر، عشق رفتم از دنبال دل، کنج فراغ از دست رفت
3 رنگ مطلب ریختن خاکسترم بر باد داد بویی از گلزار می جستم، دماغ از دست رفت
4 تا سرآمد کوچه راه عمر، پا ازکار ماند بس که سودم کف به هم ز افسوس، داغ از دست رفت
5 عزم کویش داشتم، دانش به حیرانی کشید کوچه راهی طی نکردیم و سراغ از دست رفت
6 زیر گردون بود ازمی بزم ما روشن حزین در شبستانی به این ظلمت، چراغ از دست رفت