مرا ز دیده و دل دور کرد از جهان ملک خاتون غزل 11

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

مرا ز دیده و دل دور کرد یار چرا

1 مرا ز دیده و دل دور کرد یار چرا ز دست داد مرا زود آن نگار چرا

2 به اختیار نبودم جدایی از بر دوست ز ما کناره گزید او به اختیار چرا

3 مرا ز چشم عنایت فکنده یکباره نگار مهوش من همچو روزگار چرا

4 درون کنج دلم سرّ او نهانی بود میان خلق جهان کرد آشکار چرا

5 غمش که بر دل من همچو کوه الوندست نداشت غم ز من خسته روزگار چرا

6 نظر به حال جهانی نکرده کُشتی باز مرا به شیوه ی آن چشم پر خمار چرا

7 به رنگ و بوی تو عالم گرفته آشوبی نصیب ما ز گلستان شدست خار چرا

عکس نوشته
کامنت
comment