1 ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا که دیگری نشود داستان طراز اینجا
2 درین دیار به حال هنر که پردازد؟ فتاده در عدم آباد، امتیاز اینجا
3 سماع دیر مغان کن، ز تار عود دلم گشوده ناخن غم، پرده های ساز اینجا
1 چند به غمزه خون کنی خاطر ناشکیب را بر رگ جانم افکنی، طرّهٔ دلفریب را؟
2 این ستم دگر بود، کز تف خوی گرم تو گریه به کام دل نشد، عاشق بی نصیب را
1 مژده یاران که ازین منزل ویران رفتم رستم از جسم گران، از پی جانان رفتم
2 ای هزاران هوادار نفیری بزنید جستم از قید قفس، سوی گلستان رفتم
1 بنواز مغنی، دل غم پیشهٔ ما را از شعله بشو دفتر اندیشهٔ ما را
2 آن آتش سوزنده که پنداشتمش گل ازجلوه به هم سوخت، رگ و ریشهٔ ما را