- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت با خواجه یکی روز ازین خوش مردی خنک آنکس که زن خوب بمیرد او را
2 گفت ای خواجه زن خوب تو داری امروز گفت خوبست اگر مرگ پذیرد او را
3 زن چرا شاید آن را که بری بر سر چاه در چه اندازی و کس به که نگیرد او را
4 مارگیری را ماری ز سر سله بجست گفت هل تا برود هرکه بگیرد او را