-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت با داوود پیغمبر خدای کامت خود را بگوی ای نیک رای
2 کز عجم چون پادشاهان آورند نام ایشان جز به نیکی کم برند
3 گر چه بود آتشپرستی دینشان بود عدل و راستی آیینشان
4 قرن ها زیشان جهان معمور بود ظلمت ظلم از رعایا دور بود
5 بندگان فارغ ز غم فرسودگی داشتند از عدلشان آسودگی