- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت با زن که این اداهایت پیش اینها نمود رسوایت
2 بس که از خود ادا درآوردی مر مرا نیز مفتضح کردی
3 مگر این زن ز جنس زنها نیست مگر او عضو انجمنها نیست
4 بود او نیز خانمی خوشگل چه از او کاست اندر این محفل؟
5 بهر آن زن که تربیت دارد رو گرفتن چه خاصیت دارد؟
6 این رفیق من است نیکوکار هست مردی شریف و وجداندار
7 رفت رنجیده زین سرای بدر همه تقصیر تست احمق خر!
8 زن بیچاره گریه را سر داد رخ ز الماس اشگ زیور داد
9 آلت زن دو چشم گریانست حجتش اشک و آه، برهانست
10 بر صناعات خمسهٔ منطق صنعتی بر فزوده این مفلق
11 منطق اوست چشم گوهربار لب خموش و دو دیده در گفتار
12 کیست آن کو سپر نیندازد؟ پیش برهانش حجت آغازد
13 شوهر از اشگ و آه آن مضطر قهر کرد و ز خانه رفت بدر