- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنین گفت در گاتها زردهشت که بر دیو ریمن نمایید پشت
2 دروغ است همدست اهریمنا ابا هر بدی دست در گردنا
3 به یزدان نیکی دهش بگروند دروغ از فریبندگان مشنوید
4 به هرمزد والا نماز آورید به یزدان یکایک نیاز آورید
5 گوش نیک دارید و نیکومنش کزین دو به نیکی گراید کنش
6 چو پندار شد خوب و گفتار خوب شود بی گمان کار وکردار خوب
7 به نیکو منشت و گوشت و کنشت بیارای خود را چو خرم بهشت
8 برون و درون هر دو شایسته به نهاد خوش و خوی بایسته به
9 سخن خوب و دل خوب و خوش کار کرد چو این هرسه شد خوب،خوبست مرد
10 نیت گر بود خوب و گفتار بد درختی است خوش کاورد بار بد
11 منش گر بود زشت و گفتار نغز اناریست خوش ظاهر و ترش مغز
12 مکن بد اگرچه نهپیدا بود که پیروزی دیو شیدا بود
13 روان و تن خویش ورزنده دار به ورزیگری کشور ارزنده دار
14 تن لاغر و خاک نادیده ورز ندارد به نزد جهاندار ارز
15 اگر گرسنه روزی آری به شب گناهست نزدیک دادار رب
16 گناهیست کان را ستغفار نه زمین تشنه و آدمی گرسنه
17 برون آرکهریز و آب روان بر آن آب بنشان نهال جوان
18 برافشان بهر مهر مه تخم پاک که درتیر مه زر ستانی ز خاک
19 میفکن درختی که بار آورد هم آن راکجا سایه می گسترد