1 میگفت بقاصد این جواب است مکتوب مرا چو پاره میکرد
2 گویند که بیش از این اثرها آه دل پر شراره میکرد
3 میکرد ولی نه در دل دوست کی آه اثر بخاره میکرد
4 امروز نشاط باز از آن کو میآمد و حامه پاره میکرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 جز بجان کس نشناسد صفت جانان را هم بجانان بنگر تا بشناسی جان را
2 نیست هستی بجز از هستی و هستی همه اوست خواجه بیهوده بخود می نهد این بهتان را
1 زنده بی عشق کسی در همه ی عالم نیست وانکه بی عشق بماند نفسی آدم نیست
2 تا چه باشد بسر پیر خرابات که من بیکی جرعه می اندیشه ام از عالم نیست
1 نام تو کلید بستگیها یاد تو دوای خستگیها
2 دل میشکند شکنج زلفت ای مرهم دلشکستگیها
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **