1 گفت شاها چو فیض جود تو داد قابلان را قبول استعداد
2 این تفاوت چراست در قابل این چرا مدبر است وان مقبل
3 نظر لطف سوی قابل کن هر که را مدبر است مقبل کن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چون نه جسم است حق نه جسمانی نه هیولاست نی هیولانی
2 باشد از حیز و جهت بیرون وز حدود مشابهت بیرون
1 خدمت مولوی چه صبح و شام دارد اندر کتابخانه مقام
2 متعلق دلش به هر ورقی در خیالش ز هر ورق سبقی
1 به تمنای سیر و نیت گشت واعظی بر حدود غور گذشت
2 بامدادان به مسجدی برخاست بهر حضار مجلسی آراست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به