- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت رندی با یکی در نیمروز از در اندرز رمزی از رموز
2 که اگر در دور ناهموار چرخ عیش یا غم بایدت بیدرد و سوز
3 دل منه در هیچ کار اندر جهان کاین تعلق هست رنجی فتنهتوز
4 هرچه پیشت آید از دشوار و سهل شو رضا بر هم مکش رخسار و پوز
5 چون درآیی با مغان خانه کن چون درافتی با بتان خانه سوز
6 آنچه حاصل بینی از صافی و درد بیتمجمج درکش و جان برفروز
7 وانکه حاضر یابی از زیبا و زشت بیتعلل درجه و در وی سپوز
8 بر امید نسیه نقد ازکف مده زانکه بر ریش طمع کارست گوز