- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فرمود مرا سجدهٔ خویش آن بت رعنا در سجده فتادم که سمعنا واطعنا
2 ما دخل به خود در میدیدار نگردیم ما حل له شارعنا فیه شرعنا
3 بودیم ز ذرات به خورشید رخش نی الفرع رئینا والی الاصل رجعنا
4 روزی که دل از عین تعلق به تو بستیم من غیرک یاقرة عینی و قطعنا
5 در زاریم از ضعف عمل پیش تو صد ره ضعف الفرغ الاکبر و یارب فزعنا
6 در دار شفایت مرضی دفع نکردیم لکن کسل الروح من الروح و قعنا
7 گر محتشم از غم علم عین نگون کرد انا علم البهجة بالهم رفعنا