بگفت عشق که می نوش از امیرعلیشیر نوایی غزل 219

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

بگفت عشق که می نوش و رو به ملک عدم

1 بگفت عشق که می نوش و رو به ملک عدم بگفتمش که بده جام می دمست و قدم

2 ردا بروی تغار می است و شعله آه مراست کشور رندی کنون به طبل و علم

3 درم درم که شده داغ من به سجاده ده چه سود چون نشود رهن می به نیم درم

4 مبین به توبه ام ای پیر دیر و جامم ده ز من اگر یکی آید تو باش اهل کرم

5 حدیث دوست برندان بگوی نی به ملک که اهل عشق را محرم

6 عمارت دل ویران ریش فانی اگر ز لای باده کنی هم گل است هم مرهم

عکس نوشته
کامنت
comment