گفت خیرالبشر رسول خدای از جامی هفت اورنگ 73

گفت خیرالبشر رسول خدای

1 گفت خیرالبشر رسول خدای آن فزون از همه به دانش و رای

2 که بود مؤمن بلند محل به مثل راست همچو منج عسل

3 مگس شهد چون رود در باغ دارد از غیر طیبات فراغ

4 همچنین مؤمنان نیکوکار از جهان طعمه های نیکوخوار

5 عیب پوشند و در هنر نگرند گل و ریحان طیبات خورند

6 شهدهای ثنای گوناگون از ممر زبان دهند برون

7 از نبی آنچه حجت این است الخبیثات للخبیثین است

8 هر که بینی ز ناقص و کامل نیست الا به جنس خود مایل

9 اولیا یار اولیا باشند اشقیا جفت اشقیا باشند

10 ور دو ضد را به هم قرین یابی راز بردار و همنشین یابی

11 دان که جنسیت نهانی هست که به ظاهر بر آن نیابی دست

عکس نوشته
کامنت
comment