- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت آن دیوانه را مردی عزیز چیست عالم، شرح ده این مایه چیز
2 گفت هست این عالم پر نام و ننگ همچو نخلی بسته از صد گونه رنگ
3 گر به دست این نخل میمالد یکی آن همه یک موم گردد بیشکی
4 چون همه مومست و چیزی نیز نیست رو که چندان رنگ جز یک چیز نیست
5 چون یکی باشد همه، نبود دوی نه منی برخیزد اینجا نه توی