گفت بار از غیر ما پوشان نظر از کمال خجندی غزل 773

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم به چشم

1 گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم به چشم وآنگهی دزدیده در ما می‌نگر گفتم به چشم

2 گفت اگر یابی نشان پای ما بر خاک راه برفشان آنجا به دامن‌ها گهر گفتم به چشم

3 گفت اگر بر آستانم آب خواهی زد ز اشک هم به مژگانت بروب آن خاک در گفتم به چشم

4 گفت اگر سر در بیابان غمم خواهی نهاد تشنگان را مژده از ما بر گفتم به چشم

5 گفت اگر گردد لبت خشک از دم سوزان آه باز می‌سازش چو شمع از گریه تر گفتم به چشم

6 گفت اگر گردی شبی از روی چون ما هم جدا تا سحرگاهان ستاره می‌شمر گفتم به چشم

7 گفت اگر داری خیال در وصل ما کمال فر این دریا به پیما سربه‌سر گفتم به چشم

عکس نوشته
کامنت
comment