- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت بابا فرج حدیث تمام چونکه کردش سؤال خواجه امام
2 کین جهان مُحْدَث است یا که قدیم؟ چیست زین هر دو نزد قلب سلیم؟
3 گفت بابا به او ز روی یقین نکتهای خوبتر ز دُرّ ثمین
4 که فرج تا که دیده بگشادست نظرش بر جهان نیفتادست
5 وصف چیزی چه بایدت پرسید که دل ودیده هرگز آن بندید
6 خواجه چون مرد کار را بشناخت تختۀ علم خود در آب انداخت
7 دل که از نور حق شود حیران در نظر نایدش حدود جهان
8 چند از این گفت و گوی و بوالهوسی جهد کن تا بدین مقام رسی