گفت روباه بچه با روباه از جامی هفت اورنگ 109

گفت روباه بچه با روباه

1 گفت روباه بچه با روباه کای ز مکر سگان ده آگاه

2 بازیی کن مراکنون تعلیم که بدان از سگم نباشد بیم

3 گفت ازان بازیی نبینم به که تو در دشت باشی او در ده

4 چشم وی بر تو چشم تو بر وی نفتد ور نه افتدت در پی

5 بکشد ور نه حق شود یاور پوستینت ز پشت و پوست ز سر

عکس نوشته
کامنت
comment