به کلاهی بزرگ کرد مرا از انوری ابیوردی مقطع 162

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

به کلاهی بزرگ کرد مرا

1 به کلاهی بزرگ کرد مرا آنکه گیتی به چشمشس آمد خرد

2 آنکه آب کلاهداری چرخ آب دستار خواجگیش ببرد

3 هر که پیشش کمر به خدمت بست بر کله گوشهٔ زمانه سپرد

4 ... در زهرهٔ سپهر نمود تا کلاهه بخورد و لب بسترد

5 پس چو از قلهٔ‌المبالاتش پس از آن کس مرا به کس نشمرد

6 دست از صحبتم چنان بکشید پای بر فرق من چنان بفشرد

7 که نه محرم شدم به شادی و غم نه حریف آمدم به صافی و درد

8 گفتم آن را کله چگونم نهم که کلاهی ببایدش زد و برد

9 خیز پیرا که راه ما غلط است به سر راه باز گرد چو کرد

10 آن جوان بخت را بپرس و بگوی که سفینه بده کلاه بمرد

عکس نوشته
کامنت
comment