همی گذشت بکوی اندرون از قطران تبریزی مقطع 141

قطران تبریزی

آثار قطران تبریزی

قطران تبریزی

همی گذشت بکوی اندرون بت مشکوی

1 همی گذشت بکوی اندرون بت مشکوی ز روی او شده جای نشاط و رامش کوی

2 جفا نمود و بمن روی باز کرد بخشم ز خشم چون گل صد برگ برفروخته روی

3 برفت و ماند مرا دلفکار و زار بجای ز دیده بر دو رخ از جوی خون گشاد آموی

4 رخم بزردی زر است و تن بزاری زار دلم ز ناله چو نال است تن ز مویه چو موی

5 بعشق خوبان گر با تو دانش است مو رز بگرد خوبان گر با تو مردمی است مپوی

6 ازین نداد خداوند مهر خوبان را ز مردم آنکه خداوندشان نداده مجوی

7 هرآنکو گوی زنخدان نیکوان جوید دلش همیشه بود همچو پیش چوگان گوی

8 اگر درست کند بخت نام و کنیت من ببوسه داد دل خویشتن بخواهم از اوی

عکس نوشته
کامنت
comment