-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رقم می زد قلم وصف لب لعل تو بر کاغذ قلم شد نیشکر وز نیشکر غرق شکر کاغذ
2 تنک دل را چه طاقت پیش طعن حاسدان آری نیارد تاب زخم تیر چون باشد سپر کاغذ
3 بود کز زیر پا برداری و خوانی غم خود را به خون دل نویسم وافکنم در رهگذر کاغذ
4 نشاید بر تو باد گرم و سرد ای شمع می خواهم که چون فانوس سازم خانه ات را بام و در کاغذ
5 به کاغذهای رنگین چون بود مایل دل طفلان کنم در نامه تو لعل از خون جگر کاغذ
6 پیام رقت خود داد دل از کوی تو جان را چو آن یاری که بفرستد به یاری از سفر کاغذ
7 دل جامی ز بحر شعر باشد مخزن گوهر ازان مخزن به دامن می برد اینک گهر کاغذ