- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
آن جناب از عارفین کامل و محققین واصل و به شمس الدین طغان مشهور است. شیخی صاحب کمال و فصیحی شیرین مقال. فاضلی گرانمایه و عالمی بلندپایه. از اوست: ,
2 ای جانِ جانِ جانها جان را به لطف جان ده آنی که آن آنی دل را به رحمت آن ده
3 درد کمم فزون کن جانم ز عشق خون کن هجرم ز دل برون کن در وصل خود امان ده
4 تو مالک جهانی مولای انس و جانی ما را ز بی نشانی از خود به خود نشان ده
5 در میکدهٔ عشق شرابی دگر است در شرع محبت احتسابی دگر است
6 مستان تو فارغند از روز حساب زین طایفه در حشر حسابی دگر است
7 می خورده ز خانقاه میباید رفت بی توشه و برگ راه میباید رفت
8 آلودهٔ صد گناه میباید مرد شرمنده و روسیاه میباید رفت
9 هر نقش که بر تختهٔ هستی پیداست آن صورت آن کس است کان نقش آراست
10 دریای کهن چو برزند موجی نو موجش خوانند و در حقیقت دریاست
11 از واعظ شهر کی مرا عار شود با کفر من اسلام کجا یار شود
12 گر حبل متین به گردنم درفکنند بیم است ز کفر من که زنّار شود