- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفت و نرفته نکهت گیسوی او هنوز غرق گل است بسترم از بوی او هنوز
2 دوران شب ز بخت سیاهم به سر رسید نگشوده تاری از خم گیسوی او هنوز
3 از من رمید و جای به پهلوی غیر کرد جانم نیارمیده به پهلوی او هنوز
4 دردا که سوخت خار و خس آشیان ما نگرفته خانه در چمن کوی او هنوز
5 روزی فکند یار نگاهی به سوی غیر باز است چشم حسرت من سوی او هنوز
6 یک بار چون نسیم صبا بر چمن گذشت میآید از بنفشه و گل بوی او هنوز
7 روزی که داد دل به گل روی او رهی مسکین نبود باخبر از خوی او هنوز