- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای به حکم تو اقتدا کرده تیغ خورشید در نفاذ و مضا
2 چرخ را در مقام حشمت تو باز مانده ز کار هفت اعضا
3 در شب حادثات خاطر تو همچو صبح است با یدبیضا
4 مهر تو در دل هنرمندان همچنان تشنگیست در رمضا
5 گرچه تقصیر بنده چندانست که برون شد ز حدّ استرضا
6 انقباض من اختیاری نیست کآدمی هست شهر بنده قضا
7 در توان یافت این قدر، زیراک در عبادات ممکنست قضا
8 اینهمه هست و چشم می دارم التفاتی ز تو به عین رضا
9 صبح صادق چو عذر روشن داشت انجم ازوی همی کنند اغضا
10 هست از انعام تو توقّع من اوّل اغضا و آنگهی امضا