- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با اسیران نازها امروز زنجیر تو داشت حلقه از چشم بتان زلف گرهگیر تو داشت
2 بعد مردن هم نشد کم آتش دل گرچه ریخت بر سر ما هر قدر آبی که شمشیر تو داشت
3 شرم را نازم که هر گه چهره ات را می گشود جنگها با خامهٔ نقاش تصویر تو داشت
4 یاد ایامی که از هر حلقهٔ زلف کجش صد کمند آماده جویا بهر تسخیر تو داشت