حقه‌ای زر داشت از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 2

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

حقه‌ای زر داشت مردی بی‌خبر

1 حقه‌ای زر داشت مردی بی‌خبر چون بمرد و زو بماند آن حقه زر

2 بعد سالی دید فرزندش به خواب صورتش چون موش و دو چشمش پر آب

3 پس در آن موضع که زر بنهاده بود موشی اندر گرد آن می‌گشت زود

4 گفت فرزندش کزو کردم سؤال کز چه اینجا آمدی بر گوی حال

5 گفت زر بنهاده‌ام این جایگاه من ندانم تا بدو کس یافت راه

6 گفت آخر صورت موشت چراست گفت هر دل را که مهر زر بخاست

7 صورتش اینست و در من می‌نگر پند گیر و زر بیفکن ای پسر

عکس نوشته
کامنت
comment