به جائی امن آرامیده مرغی از محتشم کاشانی غزل 595

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی

1 به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی صدای شهپر شاهین برآمد ناگه از جائی

2 عقابی در رسید از اوج استیلا و پیش وی به جز تسلیم نتوانست صید ناتوانائی

3 شکارانداز صیادی برآمد تیغ کین بر کف فکند آشوب در وحشی شکاری بند برپائی

4 به برج خویش ساکن بود ثابت کوکبی ناگه چو سیمایش به بحر اضطراب افکند سیمائی

5 تنی کز جا نجنبیدی ز آشوب قیامت هم قیام‌انگیز وی گردید فرقد و بالائی

6 ز گرد ره به تاراج دل افتادند چشمانش چنان کافتند غارت پیشگان درخوان یغمائی

7 زبانی داده‌اند از عشوه آن چشم سخنگو را که در گوش خرد صد حرف می‌گوید به ایمائی

8 زمین فرسایی از سجده‌های شکر واجب شد که سر در کلبهٔ من زد کله بر آسمان سائی

9 پی عذر قدومت محتشم تا دم آخر بر آن در جبهه‌سائی آستان از سجده فرسائی

عکس نوشته
کامنت
comment