- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دستم داده دستی، برده در خونم فرو، دستی به چاک سینه دارد غمزه دستی، در رفو دستی
2 خوشا عهدی که با کوتاه دستان، لطفها بودش حمایل داشتم در گردن آن تندخو دستی
3 کدامین دست، خالی داشتم تا سبحه گردانم؟ که دستی رهن ساغر بود و در دست سبو دستی
4 دل مجروح را، شور قیامت در گریبان کن سرت گردم، بکش گاهی، به زلف مشکبو دستی
5 سراپا ناز من، از تربتم دامنکشان مگذر مبادا غافل از خاکم، برآرد آرزو دستی
6 زکم ظرفی به یک ساغر، خمارم نشکند چون گل بود در خم مرا پیوسته دستی، در کدو دستی
7 کفم را در دعا، وصل تمنّا مدعا نبود حزین از شرم عصیان، می گذارم پیش رو دستی