به دستم داده دستی، برده از حزین لاهیجی غزل 918

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

به دستم داده دستی، برده در خونم فرو، دستی

1 به دستم داده دستی، برده در خونم فرو، دستی به چاک سینه دارد غمزه دستی، در رفو دستی

2 خوشا عهدی که با کوتاه دستان، لطفها بودش حمایل داشتم در گردن آن تندخو دستی

3 کدامین دست، خالی داشتم تا سبحه گردانم؟ که دستی رهن ساغر بود و در دست سبو دستی

4 دل مجروح را، شور قیامت در گریبان کن سرت گردم، بکش گاهی، به زلف مشکبو دستی

5 سراپا ناز من، از تربتم دامنکشان مگذر مبادا غافل از خاکم، برآرد آرزو دستی

6 زکم ظرفی به یک ساغر، خمارم نشکند چون گل بود در خم مرا پیوسته دستی، در کدو دستی

7 کفم را در دعا، وصل تمنّا مدعا نبود حزین از شرم عصیان، می گذارم پیش رو دستی

عکس نوشته
کامنت
comment