یادش از شوخی به دل ما را از جویای تبریزی غزل 721

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد قرار

1 یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد قرار پرتو خورشید در دریا نمی گیرد قرار

2 سوز عشقت چون شرر در کاغذ آتش زده در سراپایم دمی یکجا نمی گیرد قرار

3 رحشتم از بسکه با آزادگی خو کرده است گرد ما بر دامن صحرا نمی گیرد قرار

4 نیستی آگه زحسن خویش کز بی طاقتی در کفت آیینه چون دریا نمی گیرد قرار

5 شیشهٔ دل کی تواند سوز عشقت را نهفت این شرار شوخ در خارا نمی گیرد قرار

6 بازوی صبرم کند کوه تحمل را زجای بیقراری در دل جویا نمی گیرد قرار

عکس نوشته
کامنت
comment