1 از بهر جهان غم مخور ای نادان مرد کانکس که نخورد غم جهان آسان کرد
2 عاقل ز در گران فروشان متاع برگشت و بنا خریدنش ارزان کرد
1 صبا بهر شکن از زلف او که تاب دهد شکست عنبر سارا و مشک ناب دهد
2 نگار من چو بعزم صبوح برخیزد زمانه چهره بمهر سپهر تاب دهد
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست