- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از جسم بکوی یار جان رفت مرغی ز قفس به آشیان رفت
2 از رفتن همرهان صد افسوس تنها ماندیم و کاروان رفت
3 مرغی نگشوده پر بشاخی صد باغ بغارت خزان رفت
4 صد بار بتیر حسرتم کشت تا یار به خانه کمان رفت
5 تا بر سر زد گلی ز شاخی صد خار بپای باغبان رفت
6 کاین مرغ اسیر در قفس ماند چندانکه ز یادش آشیان رفت
7 مشتاق ز قید او نخواهد هرگز بسراغ آشیان رفت