1 از مهر نکرد سایه کوی تو مرا یا آب وفا نداد جوی تو مرا
2 چندان به عذاب داشت خوی تو مرا تا کرد چنین جدا ز خوی تو مرا
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دوش در روی گنبد خضرا مانده بود این دو چشم من عمدا
2 لون انفاس داشت پشت زمین رنگ زنگار داشت روی هوا
1 چه خوش عیش و چه خرم روزگار است که دولت عالی و دین استوار است
2 سخا را نو شکفته بوستان است امل را نو دمیده مرغزار است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به