سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

نداشت این دل شوریده تاب از سلمان ساوجی غزل 260

غزل 260 ام از 897 غزلیات

نداشت این دل شوریده تاب سودایش

1 نداشت این دل شوریده تاب سودایش سرم برفت و نرفت از سرم تمنایش

2 به نرد درد چو وامق نبود مرد حریف هزار دست پیاپی ببرد عذرایش

3 کسی نتافت از و سر چو زلفش از بن گوش سیاه روی درآمد فتاد و در پایش

4 غمش ز جای خودم برد و خود چه جای من است که گر به کوه رسد، برکند دل از جایش

5 رخ مرا که برو سیم اشک می‌آید بیان عشق عیان می‌شود ز سیمایش

6 نهفته داشت دلم راز عشق چون غنچه هوای دوست دمش داد و کرد رسوایش

7 دل مرا که امروز رنجه داشت چه غم دلم خوش است که خواهد نواخت فردایش

8 همه امید به آلا و رحمتش دارد وجود من که ز سر تا بپاست آلایش

9 گناهکار و فرومانده‌ام ببخش مرا که هست بر من بیچاره جای بخشایش

10 سواد هستی سلمان ز روی لوح وجود رود ولیک بماند نشان سودایش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نداشت این دل شوریده تاب سودایش

شاعر شعر نداشت این دل شوریده تاب سودایش چه کسی است ؟

شاعر شعر نداشت این دل شوریده تاب سودایش سلمان ساوجی می باشد.

شعر نداشت این دل شوریده تاب سودایش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر نداشت این دل شوریده تاب سودایش چیست ؟

قالب شعر نداشت این دل شوریده تاب سودایش غزل است

مضمون اصلی شعر نداشت این دل شوریده تاب سودایش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.