-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به زنجیر جفایی گر نشد بخت دژم بسته سگ لیلی به مجنون از چه رو راه حشم بسته
2 مرا حسن ار کرشمه بسته در زلف سیاه او گدایی را به زنجیری آمیزی محتشم بسته
3 فراری گفتم از کویش کنم بهر قرار دل مرا راه گریز آن گیسوی پرپیچ و خم بسته
4 ره دلهای مسکین میزند طرّار جادویش نمیبینی که در یک چین مو صد دل به هم بسته
5 زلیخاطلعتی در چاهِ غبغب کرده زندانم که صد چون یوسف مصری به زنجیر ستم بسته
6 نه تنها من دل و دین کردهام کابین به جام می که عقد دختر رَز را به جان زین پیش خم بسته
7 بنازم غمزهٔ تُرکت که از مژگان و از ابرو عرب را خیل غارت کرده و ره بر عجم بسته
8 مگو آشفته طوفان را نشاید بست راه از حُسن نمیبینی که مژگان راه بر چشم چو یم بسته