- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی جز قامتش نیامد در چشم ما نهالی
2 هجران به جانم آورد بر حال من ببخشای جانم به طاقت آمد در حسرت وصالی
3 در حسرتم که روزی در خاک پات غلطم ای آب زندگانی گر افتدت مجالی
4 چون چنگم ار نوازی از وصل خویش یک شب یابند دشمنانت چون عود گوشمالی
5 حیران آن دو ابرو پیوسته من ز جانم سرگشته در شب [تار] از جتسن هلالی
6 هر درد را زوالی باشد به روز درمان آخر چرا ندارد هجران تو زوالی
7 سرو بلند بی تو ذوقی چنان ندارد دارد قدت نگارا از لطف اعتدالی
8 خواهم که همچو دامن افتم به پات لیکن ترسم ز من نشیند بر خاطرت ملالی
9 عمری که در جهانم سرگشته همچو پرگار چشمم ندیده باری چون روی تو جمالی