مرا ز دوست به زنجیر از حکیم نزاری قهستانی غزل 335

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

مرا ز دوست به زنجیر باز نتوان داشت

1 مرا ز دوست به زنجیر باز نتوان داشت به دفع وعده و تاخیر باز نتوان داشت

2 رها کنید مرا عاقلان چه میخواهید قضای رفته به تدبیر باز نتوان داشت

3 مریض را که اجل می برد مترسانید ز موج بحر که تقدیر باز نتوان داشت

4 مرا اگر همه عالم به قصد برخیزند به تیغ از آن قد چون تیر باز نتوان داشت

5 به روز اگر ز در دوست باز دارندم به شب ز آه جهان گیر باز نتوان داشت

6 خوشا ز کار نزاری که از چنین سوداش به عرضه کردن توفیر باز نتوان داشت

عکس نوشته
کامنت
comment