- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت دوش عاشقان را مژده ایام عید آمد بگوش
2 ماه نو را بر فلک دانی قران بهر چه بود؟ عید شد، یعنی ز جام زر شراب لعل نوش
3 می فروشی، هر چه هست، از خودفروشی بهترست چند عیب می فروشان می کنی ای خودفروش؟
4 پرده از عیب کسان برداشتن نبود هنر گر نیاری پاک شستن عیبشان، باری خموش!
5 هرزه گویی و جهان گردی نه کار عارفست کیست عارف؟ رهرو بنشسته، سر تا پا بهوش
6 گرچه نتوانی به کوشش دامن مردان گرفت کاهلی بگذار و چندانی که بتوانی بکوش